سهشنبه، ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
بازیها به عنوان یک رسانه هنری میتوانند عمیق و فلسفی باشند، اما برخی توسعهدهندهها ترجیح میدهند شوخیهای بیانتها را جایگزین جدیت کنند! از شکستن دیوار چهارم تا راویهای فضولی که هر حرکت شما را مسخره میکنند. امروز میخواهیم به سراغ بازیهایی برویم که عاشق مسخره کردن شما هستند و سعی میکنند با شما شوخی کنند!
The Stanley Parable یک بازی ماجراجویی اولشخص به ظاهر سادهست: استنلی، یک کارمند معمولی، ناگهان متوجه میشه که تمام همکاراش ناپدید شدن. اما همین جستوجوی ساده، تبدیل میشه به یک آزمایش روانی عجیب.
همه انتخابهای تو زیر سؤال میرن. نریتور فضول بازی مثل سایه دنبالت میاد، تصمیمات رو مسخره میکنه و اگه ازش نافرمانی کنی، با طعنههای بیرحمانه کاری میکنه که به واقعیت شک کنی. اما حتی اگه ازش اطاعت کنی، باز هم بازندهای! پایانهای مختلف این بازی کلیشههای معمول گیمینگ و توهم اختیار رو به سخره میگیرن.
برای یک گیمر هیچ چیز تحقیرآمیز تر از این که بازی به شما بگوید: "عزیزم، این برات سخته؟" نیست. در The Dishwasher: Vampire Smile، بعد از مردنهای مکرر، بازی با دشواری "پرنسس کوچولو" به کمکتان میآید البته نه آنطور که انتظار دارید!
ناگهان دشمنان تقریباً بیازار میشوند و همه خشونت و خونریزی بازی تبدیل به قلبهای رنگارنگ و کارتونی میشود. برای بازیای که به خشونت زیادش معروف است، این تنبیهی بسیار تحقیر آمیز است!
Getting Over It with Bennett Foddy یکی از سختترین بازیهای دنیاست؛ یک کابوس فیزیکی که در آن فقط با یک چکش باید از موانع بالا بروی. اما مشکل اصلی سقوطهای بیپایانه، هر اشتباه، یعنی برگشتن به نقطه شروع بازی! در این میان، صدای آرام و تأملبرانگیز "بنت فودی" دربارهی شکست و تلاش حرف میزند، درست وقتی که برای بار هزارم سقوط میکنید. بدتر از همه؟ بازی رکورد طولانیترین سقوطت را هم اعلام میکند تا حسابی روی زخمت نمک بپاشد!
High on Life یه شوتر اولشخص ماجراجویی علمی-تخیلیه؛ جایی که اسلحهها نهتنها حرف میزنن، بلکه مدام بهت طعنه میزنن، مهارتهات رو قضاوت میکنن و اگه زیادی بیکار بمونی، شروع میکنن به نطق کردن!
با طنز Justin Roiland (خالق Rick and Morty)، این بازی هر لحظهی جدی رو با شوخیهای خودآگاه و دیالوگهای عجیب و رندوم خراب میکنه. ترکیب گیمپلی شوتر با متلکهای بیوقفهی اسلحهها باعث شده هر تیراندازی به یه تجربهی کمدی تبدیل بشه.
Wolfenstein: The New Order ششمین بازی اصلی مجموعه Wolfenstein و یک شوتر اولشخص در دنیایی است که نازیها در جنگ جهانی دوم پیروز شدهاند. اما چیزی که بازی را برای برخی بازیکنان خندهدار میکند، نحوهی برخورد بازی با تنظیمات درجه سختی است! اگر درجهی آسان را انتخاب کنید، با گزینههایی مثل "اذیتم نکن" و "بابا اجازهس بازی کنم؟" روبهرو میشوید. و حتی بازی، شخصیت اصلی را با یک کلاه نوزادی و پستانک به نشان میدهد، انگار که بازی دارد پلیرهای راحتطلب را دست میاندازد!
Undertale فقط یک بازی معمولی نیست، این بازی همه تصمیمات شما را زیر نظر دارد. شخصیتهایی مثل سانس و فلووی، بازیکنانی که در چالشهای بازی مشکل دارند را مسخره میکنند، شکستهای قبلی شما را به یادتان میآورند و حتی اگر فایلهای بازی را دستکاری کنید، شما را به عنوان "یک هکرِ متقلب" خطاب میکنند! برای دیدن پایانبندی واقعی بازی، باید آن را بدون تقلب به پایان برسانید زیرا سانس حواسش به شما هست!
بازی Portal 2 مسخره کردن پلیرها را به مرحله جدیدی برده است. بازی با طعنههای بیرحمانه، هرگونه میانبر زدن شما را به تمسخر میگیرد. اگر سطح دشواری آسان را انتخاب کنید، متوجه میشوید توپهای مسلسل به جای گلوله، بیل به سمت شما شلیک میکنند!
حتی اگر به سراغ تقلب بروید، بازی با پیغام "چیتها فعال شدند. امیدوارم خوشحال باشی." از شما استقبال میکند و شخصیت گلدوس با صدایی ناامید اضافه میکند: "آه، بچهی حرف گوشنکن خنگ"!
هیچ چیزی به اندازه بازی افسانهای Metal Gear Solid 1998 پلیرها را شوکه نکرده است. بازیای که نه تنها میتوانست حرکات شما را پیشبینی کند، بلکه با خواندن کارت حافظه کنسول پلیاستیشن، شما را بخاطر بازیهای دیگر Konami که داشتید مسخره میکرد!
سالها بعد، Metal Gear Solid V: The Phantom Pain این رسم مسخره کردن بازیکنها را با کلاه مرغی ادامه داد. اگر در یک ماموریت بارها شکست میخوردید، بازی با صدای قدقد به شما یک کلاه مرغی میداد که شما را برای دشمنان غیرقابل دیدن میکرد.
در زمانی که بسیاری از بازیها با آموزشهای طولانی و کمکهای افراطی، با پلیرها مثل یک کودک نوپا رفتار میکنند، این بازیهای جسارت آن را دارند که با ما مثل بزرگسالها رفتار کنند، آن هم از طریق تحقیر کردن، دست انداختن و به چالش کشیدنِ بیرحمانهمان! چه با توهینهای گلدوس، چه با کلاه مرغی، این تجربهها نشان میدهند گاهی تحقیر شدن میتواند لذتبخشتر از برد آسان باشد!
هدف توسعهدهندهها از ساختن این بازیها تشویق بازیکنها به تلاش بیشتر و همینطور نقد کلیشههای رایج گیمینگ است.
دیالوگ معروف گلدوس در پورتال "شما مکعب همراه وفادارتان را سریعتر از هر هرکس دیگری از بین بردید. تبریک میگم!"
تینا یه بچه خیالپرداز بود که وقتی با برادرش پای یه سیستم قدیمی نوبتی بازی میکردن، فهمید که بازیها بهترین پورتال ورود به جهانهای خیالیان. طرفدار کاراکترهای پیچیده، دیالوگهای عمیق و انتخابهای سخته و بازی مورد علاقهش Disco Elysiumه. غیر از اون عاشق ادبیات و نوشتنه، برای همین وقتی بازی نمیکنه، دربارهشون مینویسه.