جمعه، ۲ خرداد ۱۴۰۴
تصویر یک دنیای شکسته رو در ذهن داشته باشید؛ جایی که هر تصمیم شما نه فقط سرنوشت که واقعیت رو تغییر میده. Split Fiction فقط یک بازی نیست بلکه یک معمای چند بعدی است که ذهن رو به بازی میگیره. با ترکیب روایت غیرخطی، گیمپلی مبتکرانه و فضایی که بین توهم و حقیقت در نوسانه، این عنوان شما رو وادار میکنه هر چیزی رو که میبینید زیر سوال ببرید. این نقد و بررسی قراره سفری باشه به عمق تمام آنچه Split Fiction رو خاص میکنه و گاهی هم به نقاط ضعفی که از چشم منتقدان دور مانده.
بازی جذاب و پرطرفدار Split Fiction یک بازی اکشن - ماجراجویی کوآپه که توسط استودیوی Hazelight، خالق بازی تحسین شده و سرگرم کننده It Takes Two توسعه یافته و توسط Electronic Arts منتشر شده. این بازی که در تاریخ ۶ مارس ۲۰۲۵ برای پلتفرمهای پلی استیشن ۵، پی سی و ایکس باکس سری ایکس و اس عرضه شد و به زودی در ۵ ژوئن ۲۰۲۵ برای Nintendo Switch 2 هم در دسترس قرار میگیره. داستان بازی حول دو نویسنده به نامهای Mio و Zoe میچرخه که یکی در ژانر علمی-تخیلی و دیگری در فانتزی مینویسه. اونها پس از استفاده از دستگاهی که قرار بوده ایدههای خلاقانهشون رو تقویت کنه، در دنیای داستانهای خود گیر میافتن و حالا باید با همکاری هم از این تله فرار کنن.
یکی از جذابترین ویژگیهای Split Fiction، سیستم گیمپلی منحصر به فرد اونه که به صورت کوآپ دو نفره طراحی شده، چه به صورت محلی و چه آنلاین. حتی اگه دوست شما مالک بازی نباشه، میتونه با استفاده از Friend’s Pass به صورت رایگان به شما بپیونده و کل بازی رو تجربه کنه، البته به شرطی که حداقل یک نفر نسخه کامل رو داشته باشه. این سیستم از کراس پلی بین تمام پلتفرمها پشتیبانی میشه؛ بنابراین مهم نیست که شما روی PC بازی میکنید و دوستتون روی Xbox یا PlayStation.
از نظر داستانی، بازی به موضوعاتی مثل دوستی، اعتماد و قدرت خلاقیت میپردازه. Mio و Zoe در ابتدا کاملاً با هم اختلاف دارن؛ اما به مرور یاد میگیرن که برای نجات خودشون باید به همدیگه تکیه کنن. این سفر اونها رو نه تنها از دنیای داستانشون نجات میده، بلکه به اونها کمک میکنه تا با گذشته دردناکشون هم روبرو بشن. بازی با طنز و لحظات احساسی قوی، تجربهای به یاد ماندنی خلق میکنه که بازیکنان رو تا آخرین لحظه مجذوب خودش نگه میداره.
Split Fiction نه فقط یک تجربه منحصربهفرد و جذاب خلق کرده، بلکه با ظرافت به آثار ماندگار صنعت گیم نیز ادای دین میکنه. برای مثال، یکی از مراحل بازی، با طراحی هوشمندانهاش، یادآور هیجان و آزادی عمل بازی Tony Hawk’s Pro Skater است. در بخشهای دیگه، حالوهوای کلاسیک بازیهایی مثل Metroid و Ikaruga رو زنده میکنه و حتی اشارات ظریفی به چالشهای خاص بازیهای From Software داره که طرفداران سبک سولز از اون لذت میبرن. برخلاف برخی آثار مثل بازی رباتی و فانتزی Astro Bot که بیشتر به مرور کلیشههای بازیهای معروف میپردازن و جنبه تبلیغاتی دارن، Split Fiction ثابت میکنه که میشه با الهام از آثار گذشته، اثری مستقل و نوآورانه بوجود آورد. این بازی نه تنها در دام تکرار و نوستالژی محض نمیافته، بلکه با ترکیب خلاقانه عناصر مختلف، تجربهای تازه و به یاد ماندنی ارائه میده.
Split Fiction به طور کاملاً کوآپ طراحی شده و دو بازیکن باید به طور همزمان نقش دو نویسنده بازی به نامهای Mio Hudson و Zoe Foster رو به عهده بگیرن که در یک شبیه سازی خطرناک از داستانهای خود گرفتار شدن. داستان بازی حول محور یک شرکت فناوری به اسم Rader Publishing میچرخه که ادعا میکنه میخواد آثار نویسندگان رو منتشر کنه؛ اما در واقع قصد داره ایدههای خلاقانه اونها رو دزدیده و از طریق دستگاهی به اسم The Machine به دنیای مجازی تبدیل کنه. این دستگاه میتونه تمام داستانها و حتی ایدههای ناتمام نویسندهها رو از ذهن اونها استخراج و به یک محصول تجاری تبدیل کنه.
شخصیتهای اصلی بازی اسپلیت فیکشن، میو و زویی هستن که در ادامه باهاشون بیشتر آشنا میشید:
Mio یک نویسنده علمی-تخیلیه که شخصیتی درونگرا، واقعبین و کم حرف داره. او در شهر بزرگ شده و تنها هدفش از همکاری با Rader Publishing، کسب درآمده نه شهرت ادبی. Mio به شدت به پدرش وابسته هست و از دست دادن مادرش در گذشته، تأثیر عمیقی بر روحیه او گذاشته. در طول بازی، او با Zoe که کاملاً نقطه مقابل اونه، مجبور به همکاری میشه. Mio در ابتدا تمایلی به باز کردن دلش به روی Zoe نداره؛ اما به تدریج متوجه میشه که برای نجات خودش و Zoe باید با او همدردی کنه. یکی از لحظات کلیدی داستان، زمانیه که Mio با نسخه تاریک خود (Dark Mio) در ضمیر ناخودآگاهش روبهرو میشه و باید با ترسها و خشم سرکوب شدهاش مقابله کنه.
Zoe یک نویسنده فانتزیه که برخلاف Mio، بسیار برونگرا، خوشبین و پرانرژیه. او در یک روستا بزرگ شده و رویای معروف شدن به عنوان یک نویسنده رو در سر داره. با این حال، زیر این چهره شاد، زخمهای عمیقی وجود داره. او یک دوقلو به نام Ella داشته که در کودکی در یک حادثه غرق شدن جون خودش رو از دست داده. Zoe سالهاست که خودش رو مقصر این اتفاق میدونه و این احساس گناه در داستانهای فانتزی او به شکل هیولاها و موانع نمادین ظاهر میشه. در طول بازی، او باید با این درد روبرو بشه و در نهایت، با کمک Mio، یاد میگیره که خودش رو ببخشه.
همونطور که گفتیم؛ داستان بازی با این صحنه آغاز میشه که Mio و Zoe به دفتر Rader Publishing دعوت میشن تا در یک آزمایش شرکت کنن. این شرکت ادعا میکنه که میخواد داستانهای اونها رو به یک تجربه مجازی تعاملی تبدیل کنه؛ اما وقتی Mio متوجه میشه که این شرکت قصد داره ایدههای اونها رو بدزده سعی میکنه از آزمایش خارج بشه. در جریان یک درگیری فیزیکی، او به اشتباه وارد پاد (حباب مجازی) Zoe میشه و این دو در یک شبیهسازی ترکیبی از داستانهای خود گیر میافتن. سیستم شبیهساز به دلیل این خطا شروع به از کار افتادن میکنه و گلیچها (اشکالات مجازی) در دنیای داستانی ظاهر میشن.
Mio و Zoe متوجه میشن که J.D. Rader، مدیرعامل شرکت، قصد داره تمام ایدههای ذهنی اونها رو برای خودش ثبت کنه. اونها تصمیم میگیرن با دنبال کردن گلیچها، سیستم رو از درون نابود و فرار کنن. در طول سفر، اونها از دنیاهای مختلفی عبور میکنن که هر کدوم بازتابی از ترسها، آرزوها و خاطرات اونهاست. مثلاً:
در یکی از مراحل، Zoe باید از یک اژدهای سنگی عبور کنه که نماد احساس گناهش نسبت به مرگ Ella است.
در مرحله دیگه، Mio در یک دنیای سایبرپانک با یک کلکسیونر مبارزه میکنه که نشان دهنده ترس او از فقر و تنهاییه.
در نهایت، وقتی Mio و Zoe به ضمیر ناخودآگاه خود سفر میکنن، با تاریکترین بخشهای وجودشون روبرو میشن. Mio باید با نفرت و انزوا خودش مقابله کنه؛ در حالی که Zoe باید بپذیره که مرگ Ella تقصیر او نبوده. پس از پشت سر گذاشتن این چالشها، اونها به قدرتی میرسن که میتونن ماشین Rader رو نابود کنن. در پایان، Rader دستگیر میشه و میو و زویی با هم دوست میشن و کتابی به اسم Split Fiction رو بر اساس تجربیات خودشون منتشر میکنن.
یکی از تمهای اصلی بازی، قدرت خلاقیت انسان در مقابل بهرهکشی شرکتیه. Rader نماد شرکتهاییه که از فناوری برای دزدی ایدههای هنرمندان استفاده میکنن (اشارهای مستقیم به بحثهای واقعی درباره هوش مصنوعی و مالکیت هنری). از طرف دیگه، رابطه Mio و Zoe نشون دهنده اینه که دوستانی که شبیه هم نیستن هم میتونن با همکاری، بر هر مانعی غلبه کنن. همچنین، بازی به موضوع سوگ و پذیرش میپردازه، به خصوص در مورد Zoe که باید با مرگ خواهرش کنار بیاد.
اگه به دنبال بازی هستید که ترکیبی از استراتژی، اکشن سریع و مکانیکهای نوآورانه رو ارائه بده، Split Fiction قطعاً یکی از آن گزینههای جذابه. این بازی با طراحی هوشمندانه و گیم پلی پویا، بازیکنان رو در موقعیتهایی قرار میده که باید همزمان با چالشهای مختلف دست و پنجه نرم کنن. از سیستم مبارزه منعطف گرفته تا دنیای باز پر از رمز و راز، هر بخش از این بازی به صورتی طراحی شده که تجربهای منحصر به فرد و به یاد ماندنی خلق کنه.
یکی از بارزترین ویژگیهای Split Fiction، سیستم مبارزه عمیق و متنوع اونه. برخلاف بسیاری از بازیهای رقابتی که به تکرار مکانیکهای کلیشهای متکی هستن، این بازی با ترکیب حرکات سریع، تواناییهای خاص و استراتژیهای تیمی، تجربهای منعطف ارائه میده. سیستم حمله و دفاع در این بازی به صورتی طراحی شده که بازیکنان میتونن از ترکیب مهارتهای مختلف برای غلبه بر حریفان استفاده کنن. همچنین، وجود کلاسهای شخصیتی متنوع باعث میشه هر بازیکن بتونه سبک بازی منحصر به فرد خودش رو توسعه بده.
دنیای بازی اسپلیت فیکشن فقط یک پس زمینه زیبا نیست، بلکه یک محیط تعاملی و پویاست که هر گوشه از اون میتونه به یک میدان جنگ تبدیل بشه. طراحی سطح در این بازی به صورتی است که بازیکنان میتونن از محیط برای ایجاد کمین، فرار از درگیریها یا حتی تغییر مسیر نبرد استفاده کنن. عناصری مثل دیوارهای متحرک، تلههای پنهان و مناطق با ارتفاع متغیر، عمق استراتژیک بازی رو به شدت افزایش دادن.
در Split Fiction، پیشرفت بازیکن فقط به کسب امتیاز ختم نمیشه، بلکه یک سیستم عمیق شخصیسازی وجود داره که به شما اجازه میده شخصیت خودشون رو با مهارتها، تجهیزات و ظاهر منحصر به فرد بسازید. این سیستم بر اساس عملکرد شما در نبردها رشد میکنه و چالشهای خاص و مأموریتهای پنهان هم مسیرهای جایگزینی برای ارتقاء تواناییها ارائه میده. این تنوع در پیشرفت، بازی رو برای انواع سبکهای بازی جذاب نگه میداره.
بازی اسپلیت فیکشن به جای تکیه بر یک حالت بازی ثابت و تکراری، مجموعهای از حالتهای مختلف رو به گیمرها ارائه میده که هر کدوم از اونها چالش و لذت خاصی دارن. از حالت Battle Royale گرفته تا مأموریتهای تیمی، این بازی سعی کرده تا سلیقههای مختلف رو پوشش بده. تنوع حالتهای بازی مانع از یکنواختی میشه و انجمن بازیکنان رو به چالشهای جدید و آزمایش استراتژیهای نو دعوت میکنه.
بازی Split Fiction با مکانیکهای متنوعی مثل پازلهای هوشمند، سکوبازی و حتی بخشهای ریتمیک، تجربهای تازه رو در ژانر کوآپ ارائه میده. البته مثل هر اثر دیگری، نقاط قوت و ضعفی داره که میتونه برای برخی بازیکنان جذاب و برای برخی دیگه کمی کسل کننده باشه. در ادامه، نقدهای مثبت و منفی منتقدان رو بررسی میکنیم تا ببینید این بازی مناسب سلیقه شماست یا نه.
بازی به عنوان یک تجربه کوآپ عالی تحسین شده که مدام مکانیکهای جدید و جذابی رو معرفی میکنه. از مبارزه گرفته تا بخشهای شبیه به بازیهای ریتمی و تیراندازی، این تنوع باعث میشه بازی تا پایان جذاب بمونه.
تعامل بین دو بازیکن به خوبی طراحی شده و نیاز به ارتباط مداوم داره. بخشهایی مثل پینبال دو نفره یا حل معماها با تواناییهای متفاوت شخصیتها، لحظات به یاد ماندنی ایجاد میکنه.
بسیاری از منتقدان پایان بازی رو یکی از به یاد ماندنیترین بخشهای این اثر میدونن که هم از نظر بصری خیره کننده است و هم از نظر مکانیکی هوشمندانه.
با وجود برخی دیالوگهای ضعیف، بازی لحظات خندهدار و احساسی خوبی داره، به ویژه در بخشهای ساید استوری که خلاقیت بالایی نشون میدن.
داستان بازی به صورت غیرمستقیم به موضوعاتی مثل سرقت ادبی و سوءاستفاده از هنرمندان توسط فناوریهای نوین میپردازه که در فضای امروزی متداوله.
بعضی منتقدان معتقدند شخصیتهای اصلی (زویی و میو) کلیشهای و سطحی هستن و رشد اونها در طول بازی قابل پیشبینیه.
گاهی اوقات مکالمات بین شخصیتها مصنوعی یا بیش از حد ساده لوحانه به نظر میرسه که باعث کاهش تاثیر داستان میشه.
با وجود تنوع بالا، بعضی از قابلیتهای بازی بعد از معرفی، دیگه تکرار نمیشن و به راحتی فراموش میشن.
اگر چه ایده اصلی جذابه؛ اما روایت اصلی بازی گاهی اوقات قابل پیشبینی و شبیه به بسیاری از داستانهای دیگه میشه.
بعضی منتقدان به باگهای کوچک مثل کلیپینگ کاراکترها یا بخشهایی که یکی از بازیکنان ممکنه عقب بمونه، اشاره کردن.
بازی Split Fiction، نه تنها تونسته انتظارات هواداران رو برآورده کنه بلکه با خلاقیت بیحدومرز و گیمپلی انقلابیش، استانداردهای جدیدی برای بازیهای کوآپ تعیین کرده. این بازی که ترکیبی مسحورکننده از ژانرهای علمی-تخیلی و فانتزی رو ارائه میده، به وضوح یکی از برترین بازیهای دنیاست. با این حال به خاطر کاراکترهای فرعی کم عمق میشه تا حدی هم بهش اعتراض کرد. با توجه به همه این نکتهها امتیاز گیم رنتر به بازی اسپلیت فیکشن ۸ از ۱۰ است. جزئیات امتیاز دهی رو میتونید در تصویر زیر ببینید:
Split Fiction با ترکیبی از دنیای تعاملی و سیستم پیشرفت عمیق، خودش رو به عنوان یکی از بازیهای برجسته در ژانر رقابتی معرفی کرده. چه یک بازیکن معمولی باشید چه یک حرفهای، این بازی چیزی برای ارائه داره که شما رو ساعتها سرگرم نگه میداره. اگه به دنبال تجربهای نو و چالشبرانگیز هستید، Split Fiction قطعاً ارزش امتحان کردن رو داره.
Split Fiction یک بازی اکشن-ماجراجویی کوآپ دو نفره هست که داستان بازی حول دو نویسنده به نامهای میو و زوئی میچرخه که توسط یک شرکت مرموز به نام Rader Publishing فریب خورده و به دستگاهی متصل میشن که ایدههای خلاقانه اونها رو میدزده.
امتیاز متا این بازی ۹۲ از ۱۰۰ است.
تموم کردن کمپین اصلی حدود ۱۲ تا ۱۵ ساعت و تموم کردن محتوای کامل ۱۸ تا ۲۰ ساعت زمان میبره.
یاسمن از همون بچگی که اولین دسته پلی استیشن رو دستش گرفت، دنیای بازیها براش یه جادوی واقعی داشت. حالا بعد از سالها تجربه و کشف دنیای دیجیتال، یاسمن تصمیم گرفت این عشق رو با نوشتن به اشتراک بذاره. یاسی عاشق داستان سرایی و نوشتن از بازیهاست و دنبال اینه که بازیها رو نه فقط به چشم سرگرمی، بلکه به عنوان یه تیکه از وجود هر گیمری بررسی کنه!